کد مطلب:211498 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:129

اما سند حدیث
هر كس شرح حال مفضل را نوشته حدیث توحید را به او نسبت داده و شیخ در خاتمه مستدرك مدح او را به همین حدیث توحید منتسب به مفضل نموده است و از كتب قدیم و جدید همه توحید را منتسب به روایت مفضل دانسته در اینكه حدیث توحید را مفضل روایت كرده شكی نیست و همه معترف هستند نهایت در اصل حدیث بحثی است.



[ صفحه 394]



سید ابن طاوس در رساله خود نوشته این حدیث توحید بسیار شریف است و هر كس بخواهد به سفر برود این رساله را همراه ببرد از آن بهره مند گردد و در كتاب كشف المحجه به پسرش وصیت كرده كه غافل از خواندن و مطالعه و تذكر از حدیث توحید نباشد.

علامه مجلسی آن را به فارسی ترجمه كرده كه درست صد سال قبل چاپ شده است.

در تحف العقول پس از ابواب مواعظ ائمه علیهم السلام بابی در مواعظ مفضل بن عمر ذكر كرده و از او كلماتی پرقیمت كه از حضرت صادق علیه السلام نقل كرده روایت نموده است از آن جمله حدیث اهلیلجه است كه پس از این حدیث درباره آن شرح می دهیم.

نكته قابل توجه این است كه حدیث مفضل قدری مكررات دارد و گاهی سست است و بسیار سطحی است كه از همین جهات اولا كم مایگی علمی مفضل در حین تشرفش خدمت حضرت صادق علیه السلام معلوم می شود ثانیا اعجاز بیان امام علیه السلام كه درخور استعداد و فهم و لیاقت او صحبت فرموده است تا مفضل توحید را از همین عوامل محسوس درك كند و به علاوه مؤید عرض ما می باشد كه چون مفضل مردی ساده لوح ولی بی سواد و متعصب بود در جلسات زنادقه و ملاحده كه آنها مایه علمی داشتند ولی معاند و فاسد العقیده بودند شركت می كرد و با آنها كارش به دشنام می كشید و لذا دیدیم كه ابن ابی العوجا به او گفت اگر سواد داری بیا با هم صحبت علمی كنیم اگر سواد نداری اقلا مانند استادت جعفر بن محمد با اخلاق خوب با ما رفتار كن؟!

با این مقدمات مسلم است كه احادیث بسیاری از این مفضل بن عمر جعفی از حضرت صادق علیه السلام نقل شده و بیشتر آن ساده و روی مبانی توحید از راه محسوسات بود كه علم جماد و نبات و حیوان شناسی را برای طریقیت توحید به او تعلیم فرموده و سایر اخبار او هم در اخلاق و فضایل نفسانی است و ما در حدیث توحید دیدیم كه در موارد مشكل جنین شناسی یا الیاف نباتات یا تكامل حیوانات یا مواد عناصر قابل تجزیه و تحلیل همه جا امام علیه السلام برای مفضل به سادگی راه توحید را آموخته و غوامض مسائل علمی را به جابر بن حیان و ابان بن تغلب و ابن ابی العوجا به میان گذاشته است و ما برای تشحیذ افكار خوانندگان به این حد اكتفا كردیم و متتبع در حال راوی را به كتب رجال احاله می دهیم و اهمیت موضوع حدیث را از نظر اینكه سلسله علوم طبیعی با دقت و توجه كافی فقط به طریقیت بیان توحید متذكر می گردیم حدیث هلیله پیداست كه پس از حدیث توحید است درست برای كسی



[ صفحه 395]



كه وارد به سبك دروس كلاسیكی باشد روشن می گردد كه حدیث توحید را در آغاز آشنائی و بسط معلومات مفضل بیان فرموده و چون استعداد و لیاقت و تعمق او بیشتر شده برای پاسخ طبیعیین دهریین خطاب به مفضل هلیله موضوع سخن قرار داده و تار و پود ساختمان نباتی كه این ماده از او به دست می آید و خواصی كه از او حاصل می شود و انواع و اقسام آن و عقاقیری كه از آن استخراج می توان كرد و در فن شیمیائی با سایر مواد تركیب نموده و مورد استفاده برای علاج دردها قرار داد همه را با بیانی مستدل به نحو سؤال و جواب بیان فرموده و در خلال تشریح این هلیله یك دوره كامل از علوم طبیعی از تشریح بدن و علل و فلسفه اعضاء به این كیفیت كه هست و علت موجودیت و تصویر آنها به این صورت و با ذكر آنكه اگر غیر از این تصور می شد چه مفاسدی رخ می داد و یك دوره كامل از منطق و علم النفس و روانشناسی برای تشریح نیروهای ظاهر و باطن بدن آموخت و در هر كجا اثبات قدرت و عظمت خالق عالمیان را فرموده است كه هدف اصلی همین تحكیم مبانی عقیده توحید بوده!!